ماجرای مرگ 22 هزار جنین سالم که با «غربالگری» از بین رفتند
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۷۲۳۵۸
گروه سلامت خبرگزاری فارس - محمد رضازاده: منفیشدن رشد جمعیت کابوسی است که طی سالهای اخیر و با شیب تند کاهش نرخ رشد جمعیت ذهن جامعه ایرانی را آشفته کردهاست. حالا بیش از یکسال از ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت انگار کمکم بندهای حمایتی این قانون در کنار تلاش رسانهای برای فرهنگسازی در این حوزه به ثمر مینشیند و آنطور که رئیس کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مجلس خبر میدهد، نرخ باروری در کشور پس از ۳۰سال برای اولینبار افزایش داشتهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان وزارت بهداشت پرتکلیفترین دستگاه در اجرای قانون جوانی جمعیت است؛ به طوری که به گفته دکتر جباری – رییس اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت، ۴۳ مورد از ۷۳ ماده قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده یعنی معادل ۶۰ درصد کل قانون مستقیم و غیر مستقیم تکلیف وزارت بهداشت است. در همین راستا هم وزارت بهداشت قرارگاه جوانی جمعیت را تاسیس کرد.
اما آنچه که وزارت بهداشت در راستای امر فرهنگسازی در نظام بهداشتی و درمانی کشور تا اینجای کار انجام داده؛ تغییر برخی گزارههاست؛ به عنوان مثال به گفته دکتر جباری – رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، برخی گزارهها پیشتر میگفتند بارداری زیر ۱۸ سال و بالای ۳۵ سال پرخطر است؛ اما امروز عنوان میشود که بارداری در هیچ سنی هیچ خطری ندارد و تنها در برخی شرایط نیازمند مراقبت بیشتر است و حتی طبق تحقیقات آمریکاییها، نوزاد مادر زیر ۱۸ سال و بالاتر از ۴۲ سال، نوزاد طلایی است . گزارهای دیگر نیز اعلام میکرد فاصله بین موالید باید بین ۳ تا ۵ سال باشد، اما اکنون عنوان میشود فاصله بین دو فرزند کمتر از ۳ سال باشد هم مشکلی ندارد.
برای بررسی آخرین وضعیت قانون جوانی جمعیت با امیرحسین بانکی پور رئیس کمیسیون حمایت از خانواده مجلس گفتوگو کردیم که در ادامه مسروح این پرسش و پاسخ را میخوانید:
-مجلس در این مدت چه اقداماتی برای جوانی جمعیت انجام داده؟ چه همکاریهایی با وزارت بهداشت داشته و اجرای این قانون تا الان به چه موانعی برخورد کرده است؟
یکی از راهکارهایی که باعث حفظ جوانی جمعیت میشود، تسهیل درمان ناباروری است. ما بیش از ۳ میلیون زوج نابارور داریم که فرزند میخواهند و انگیزه هم دارند اما از نظر طبیعی امکانش را ندارند. شرایط تا حالا در کشور ما این بود که با این که پیشرفتهای بسیار خوبی در درمان ناباروری داشتیم، اما افراد گاهی از یک شهرستان دور مجبور بودند به شهرهایی که مراکز اصلی درمان ناباروری بودند ( مثل یزد، اصفهان، تهران) سفر کنند که خود این مسئله، مشکلات زیادی را برای خانوادهها ایجاد میکرد. از طرفی به جز محدودیت مراکز درمانی، مسئله دوم بحث هزینههای ناباروری بود.
ما برای هر دو مورد در قانون پیش بینیهایی کردیم. هم توسعه مراکز ناباروری را در قانون دیدیم که تمامی استانها دسترسی داشته باشند و هم برای کاهش هزینهها سه اقدام انجام دادیم. اول این که درمان ناباروری تحت پوشش بیمه قرار دادیم که ۹۰ درصد هزینه آن را در بخش دولتی، و ۵۰ درصد را در بخش خصوصی بیمه پوشش میدهد. البته به دنبال ۷۰ درصد پوشش بیمه ای خصوصی هستیم که اگر تحقق پیدا کند کمک شایانی به زوجین نابارور است.
از آن طرف اقلام ناباروری را در بودجههایی که در ارتباط با دانش بنیانها یا جهاد دانشگاهی بود مشخص کردیم که بخشی از آن بودجهها باید به پروژهها و طرحهایی داده شود که در زمینه درمان ناباروری دارد عملیاتی میشود. اگر دانش بنیانها وارد این حوزه شوند هزینه بخش زیادی از این اقلام را میتوانیم با محصولات تولید داخل توسط دانش بنیانها پایین بیاوریم و کمک شایانی به خانوادهها خواهد بود. اینها مواردی بود که در قانون دیدیم و وزارت بهداشت نیز همراهی خوبی تا به الان با این قانون داشته است.
-به جز پوشش بیمهای چه تسهیلاتی را برای زوجین نابارور در نظر گرفتید؟
از طرفی به غیراز بیمه، ما وام و تسهیلاتی نیز برای ناباروری در نظر گرفتیم که سال گذشته خوب اجرایی شد اما امسال متاسفانه اجرای آن ضعیف بود که باید پیگیری شود و بانکها تسهیلات را برای هزینههای ناباروری بدهند. قبل از بیمه شدن خدمات ناباروری، به این صورت بود که به خاطر هزینههای زیاد درمان ناباروری خیرین زیادی دور هم جمع میشدند تا بتوانند یک نفر را برای درمان ناباروری کمک کنند. این که ۹۰ درصد هزینههای درمان ناباروری را بیمه به عهده گرفت، کمک بسیار بزرگی برای خانوادهها شد.
البته برخی از اقلام ناباروری و برخی روشهای این درمان در حال حاضر بیمه نیستند که نهایتا باز هزینه سختی برای خانوادهها است که این موضوع را باید به دو طریق حل کرد. یکی این که تسهیلات را زیاد کنیم . دوم این که شورای عالی بیمه آن اقلام را نیز جزء موارد بیمه قرار دهد.
-تعدادی از زوجها بارور هستند اما در پرداخت هزینهها و آزمایشهای دوران بارداری مثل اقداماتی نظیر غربالگری دچار مشکل شدند. در این خصوص چه حمایتهایی انجام شده است؟
ما هزینههای دوران بارداری را هم در بیمه قرار دادیم و در این دوسال نزدیک ۵ میلیون نفر را بیمه کردیم که پارسال این عدد ۳ میلیون نفر بود. جمعا ۸ میلیون افرادی که بیمه نبودند رایگان بیمه شدند. یعنی اگر مادری باردار شود و تحت پوشش بیمه نباشد رایگان بیمه میشود. لذا سعی کردیم هزینههای دوران بارداری هم تحت بیمه قرار دهیم.
-یکی از مباحثی که در این قانون سر و صدای زیادی به پا کرد موضوع غربالگری بود. بالاخره غربالگری ممنوع شد یا خیر؟ اگر خانوادهای بخواهد انجام غربالگری انجام دهد امکانش وجود دارد؟
به هیچ وجه ممنوعیت غربالگری مطرح نبوده است. آن چیزی که مطرح بوده این بوده که غربالگری نظم پیدا کند، در چهارچوب مسائل علمی باشد و از آن وضعیت بی دروپیکر خارج شود. در واقع هر خانوادهای که بخواهد غربالگری کند اگر طبق پروتکلهای وزارت بهداشت جزو گروهی باشند که شرایط غربالگری را داشته باشند، پزشک متخصص نسخه کند، غربالگری برای آنها صورت میگیرد که البته باید در سامانه ثبت شود. پس بحث قدغن شدن آزمایشها مطرح نبوده است.
در شبکه بهداشت قبلا به این صورت بود که غربالگری را عمومیت میدادند و این اقدام جمع شد. هر خانواده که تمایل داشته باشد امکانش وجود دارد که این مراحل را طی کند. وقتی بررسی دقیق صورت گرفت، دیدیم اقدام قبلی که در شبکه بود به هیچ وجه از نظر اقتصادی و استرس تحمیلی به خانوادهها قابل توجیه نبود. این اقدام مربوط به غربالگری سندرم داون بود. طبق منابع علمی از هر۱۵۰۰ نفر یک نفر امکان دارد سندرم داون باشد. یعنی فرزند ۹۹.۷ درصد زنان باردار سندرم داون نیست.
وقتی این اقدام در شبکه بهداشت انجام میشد همه خانواده را دچار استرس میکردند و هزینه سنگینی را بر دوش خانوادهها میگذاشتند. ایجاد این استرس برای زن باردار خطر بزرگی محسوب میشود. برای همین ابلاغ شد که غربالگری سندروم داون از شبکه بهداشت خارج شود. زنان بارداری که بالای ۳۵ سال هستند و یا این که سابقه ژنتیکی دارند (البته هرچه نظر وزارت بهداشت باشد) به دلیل اینکه احتمال متولد شدن سندرم داون در این خانواده ها بیشتر است مجاز به غربالگری هستند. البته هر خانواده که در این چارچوبها باشد و تمایل داشته باشد، میتواند غربالگری را انجام دهد.
-اگر پزشک دستور غربالگری دهد آیا بیمه پوشش میدهد؟
اگر پزشک تشخیص بدهد، در چارچوب این مسیر باشد و در سامانه وارد شود بیمهها میتوانند آن را در هزینه بیمه قرار بدهند.
این موضوع قبلا تحت پوشش بیمه نبود و هزینه سنگینی در مرحله اول در آن زمان حدود ۴۰۰ هزارتومان به خانوادهها تحمیل میشد و مراحل بعدی ۳ الی ۴ میلیون. ضمن این که همه خانوادهها را هم وارد این دایره میکردند و جالب است بدانید با این که ۹۹.۷ درصد نوزادهای متولد شده سندرم داون نیستند در مرحله اول غربالگری از هر ۸ الی ۱۰ نفر یک نفر را با احتمال تولد فرزند سندرم داون میدادند که باید به مرحله دوم میرفتند. بعضی از خانوادهها هم استرس پیدا میکردند هم هزینه نداشتند و بعضا به سمت سقط میرفتند.
در واقع بخشی از تکانه سقط جنین در دهه گذشته به همین دلیل بود. خانوادهای که شرایط مالی مساعدی نداشت و از آن طرف هم پزشک به او گفته بود که بچه به احتمال زیاد سندرم داون است به سمت سقط جنین سوق داده میشد. بخشی دیگر از سقطها آزمایش آمینو سنتز بود که یک آزمایش تهاجمی است. این آزمایش صرفا برای تشخیص بود نه درمان. این آزمایش یک درصد قابل توجهی از جنینهای سالم را متوجه سقط میکرد.
در یک تحقیق علمی که قبلا وزارت بهداشت انجام داده بود ۲۲۰۰۰ جنین سالم در سطح کشور بر اثر این غربالگری بی پروایی که صورت میگرفت از بین میرفتند که هیچ وجه شرعی و عقلانی نداشت. به همین دلیل هم میگویند فقط گروههای پرخطر یا افرادی که احتمال بالای تولد فرزند سندرم داون دارند، اگر خواستند غربالگری انجام دهند.
- از نظر شرعی انجام آزمایشهای تهاجمی جایز است؟
از لحاظ فتوای مقام معظم رهبری هم آزمایشهای تهاجمی که احتمال سقط جنین دارد ، در مراحل تشخیص و برای اینکه صرفا بخواهند تشخیص دهند جایز نیست. مضاف بر این که تمام فقها از جمله مقام معظم رهبری، صرف این که یک فرزند مریضی(ناقص الخلقه یا سندروم داون) باشد موجه نمیدانند که قبل از ۴ ماهگی سقط کنند. فتوایی که از علما وجود دارد، مربوط به شرایط حرج است که ماهم در قانون گفتیم چنانچه شرایط حرج احراز شد پزشک قانونی اجازه آزمایش آمینو سنتز را بدهد. بعد از این که مراحل اولیه غربالگری انجام شد، اجازه سقط صورت میگیرد.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بارداری حمایت از خانواده درمان ناباروری جوانی جمعیت وزارت بهداشت خانواده ها سندرم داون پوشش بیمه بیمه قرار آزمایش ها هزینه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۷۲۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟
بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذیصلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفته است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ 29 شهریور 1401 و با شروع اغتشاشات در ایران، خبرهای جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخوردهای بسیاری در بین افکار عمومی و شبکههای اجتماعی داشت.
نیکا شاکرمی دختر 16 سالهای بود، که در روزهای ابتدایی اغتشاشات 1401، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانههای معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیروهای امنیتی در فضای مجازی و رسانههای بیگانه شد.
پرونده نیکا شاکرمی از بحثبرانگیزترین پروندههای قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژهای که حتی شبکه خبری سیانان به عنوان یکی از شبکههای صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارشهای خود کرده بود.
نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینههای پروژه کشتهسازی
«کشتهسازی»، پروژهای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشههای شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آنها رسوا میشود.
پس از ایجاد ناآرامیها و اغتشاشات خیابانی 1401، در شهرهای مختلف ایران، پروژه کشتهسازی باز هم به راه افتاد و رسانههای ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهرهای مختلف ادعا میکردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.
خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان 16 ساله و اهل خرمآباد استان لرستان که در تهران زندگی میکرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشتهسازیها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.
نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشتهسازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سیانان همگام با جریان رسانهای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمعآوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.
شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهران
در تاریخ 30 شهریور 1401، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافینژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشتبام فوت کرده و کولهپشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشتبام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.
بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان 1401، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت 7:30 روز چهارشنبه 30 شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود میشوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع میدهند. در پی آن اکیپهای تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه میشوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.
در آزمایشهای کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان میدهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.
در جریان بررسیها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از 7 ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر میشود که نشان میدهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کارهای در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازهاش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمهکاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمیکرده است.
به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلترهای سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.
ادعاهای متناقض خانواده نیکا شاکرمی
یکی از دوستان نیکا درباره صحبتهای خاله نیکا با رسانههای خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بیبیسی خوشحال بود و میگفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد میگفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!
یکی از ادعاهای دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بیبیسی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس میگیرد و ادعا میکند که خانوادهاش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتا حرفهای خاله نیکا را انکار کرد.
طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی میکرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی میکرده است.
اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت 21:26 تا 23:05 شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیامها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت 04:57 بامداد سیام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش مینویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»
مادر نیکا ساعت 19:09 دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجددا به دخترش پیام میدهد و از او میخواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد میدهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و میگوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران میآورم.»
خاله نیکا نیز در 31 شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او میگوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»
این پیامها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خواندهاش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیامهای رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خالهاش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکههای معاند فاصله فراوانی دارد.
در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، میتوان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آنها در تاریخ 7 مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده میشود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.
علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمی
خانواده نیکا در تاریخ 7 مهرماه یعنی 9 روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقهای نداشته، با انگشتنگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.
شاهد بر این موضوع این است که در نامهای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان میدهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.
همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهولالهویه» ذکر شده است.
با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.
در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانههای بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.
اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیاتالغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبتهایی که کردیم، با توجه به فراخوانهایی که شده بود و احتمال میدادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که میتواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشتهسازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»
دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمی
همانطور که بیان شد، با بررسیهای انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیههای مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولا برای خودکشی استفاده میشود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئنترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.
نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعا کشنده است.
نهایتا، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان میدهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیروهای امنیتی انجام شده، اما رسانههای معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعاهای دروغین خود، اقدام به انتشار دادههای غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعاهای خود نکشیدند.
گزارشهای غیرمستند رسانههای خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمی
عملیات روانی از مهمترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفتهرفته پیچیدهتر نیز میشود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانههایی مانند: بیبیسی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و... سازماندهی میشود.
در اغتشاشات 1401، سیانان به عنوان یکی از بازوهای رسانهای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سیانان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارشهایی علیه ایران پرداخت.
تا پیش از این، رسانههای سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانههای زرد وابسته به خود مانند: شبکههای منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بیبیسی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بیاعتباری و بیحیثیتی این شبکهها، رسانه ظاهرا معتبری مانند سیانان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.
سیانان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژهای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلاءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.
سیانان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استنادات عجیبی آورده بود؛ مثلا حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.
همچنین سیانان مدعی شده بود که نیکا در ساعت 20:37 دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماسهای نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت 11:30 الی 11:40 که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.
بررسی گزارشهای سیانان نشان میدهد که ظاهرا این رسانه خود را «مرجع» میداند و ادعاهایی که از سوی رسانهها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» میکند.
این جریان نشان میدهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانههای جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سیانان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.
ژیار گل، گزارشگر بیبیسی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره میکند و با تأکید میگوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانههای جنایت علیه او معرفی میکند!
در حالی که، ظاهرا نمیدانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!
بیبیسی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفا بر اساس شنیدهها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع 29 شهریور 1401 مفقود شده و پس از 11 روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.
در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیروهای امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفت.
منبع: میزان
انتهای پیام/